خاطره شنیدنی گل آقا از سال 42 و اولین آشنایی اش با امام
تیتر نشریه امریکایی این بود: «موشک جمینی...»، یکی از دوستان شیطنت کرده و تیتر را به این شکل تغییر داده بود: «موشک خمینی...»، بحثمان بالا گرفت و دوستی مان به هم خورد...
تیتر نشریه امریکایی این بود: «موشک جمینی...»، یکی از دوستان شیطنت کرده و تیتر را به این شکل تغییر داده بود: «موشک خمینی...»، بحثمان بالا گرفت و دوستی مان به هم خورد...
یکی از آقایان گفت: امام سه بار به کسی سکه نمی دهد! من دیدم همه اش یک ریالی است. گفتم: قربان امام بروم ماشاءالله آنقدر ولخرج هستند! امام خندیدند.
هیچوقت نمیشد فهمید کی واقعا خوشحال است و کی غمگین، کی گرفتار و مشغول است و کی فارغ از هر فکر و خیالی، کی جیبش پر است و کی واقعا بیمایه.
مروری در آینه تاریخ معاصر ایران اسلامی، درگذشت کیومرث صابری فومنی مشهور به گل آقا نویسنده، طنزنویس و پایه گذار موسسه گل آقا را در یازدهم اردیبشهت 83 به ثبت رسانده تا این روز بهانه ای شود برای تنها یادآوری گل آقای ایران زمین!!!
امام آمدند، ما بلند شدیم، دیدیم امام نیامد. ای داد بیداد، که من همیشه میگویم یک تو دهانی محکمی به ما امام زد یعنی امام مردم را نشان داد. امام چی شد؟ آقای رجایی گفت: امام رفت اول جواب آن مردم را بدهد. بعد تشریف آوردند، دستشان را بوسیدیم، 20 ـ 30 نفر بودیم. من اولین بار خنده امام را آنجا دیدم. وقتی حرفشان را که زدند، دوباره برگشتند و رفتند طرف مردم، با مردم خداحافظی کردند.